در بیستوهفتمین جشنواره تئاتر فجر برای اولین بار شاهد چند اتفاق بودیم اگرچه پارهای از مسائل و مشکلات بعد از 26 دوره هنوز پا برجا بود. طرح این موارد شاید تا آن زمان که جشنواره و برنامههایش افق و چشمانداز تعریف شدهای نداشته و قابلیت تغییر براساس نظر و خواست برگزارکنندگان، همچنان برایش میسر باشد، چندان مؤثر نمینماید اما با این همه به امید برخی اتفاقات مثبت و البته مداوم میتوان به نکاتی درباره جشنواره بیستوهفتم اشاره کرد.
متأسفانه جشنواره تئاتر فجر که مدتهاست بینالمللی هم برگزار میشود، پس از 27دوره برگزاری همچنان از نعمت دبیرخانه دائمی محروم است! در پنجمین روز جشنواره بیست و هفتم، صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به جمع تماشاگران نمایش «به آسمان نگاهکن» نوشته و کار محمدمهدی خاتمی از مشهد پیوست. او در حاشیه این اجرا با خبرنگاران گفتوگو کرد و در پاسخ به سؤال آنها درباره تشکیل دبیرخانه دائمی جشنواره تئاتر فجر ضمن تاکید بر این نکته که این موضوع به معاونت هنری مربوط است، گفت: «حمایتهای عمومی برعهده وزارتخانه خواهد بود. مهمترین تلاش ما عمومی کردن تئاتر برای مردم بود که خوشبختانه معاونت هنری و همکارانمان در مرکز هنرهای نمایشی هم در این راستا فعالیت کردند.»
صفار هرندی به سؤالات دیگر خبرنگاران هم پاسخهایی داد اما همچنان این سؤال برجای خود باقی است که آیا نباید مهمترین جشنواره تئاتر کشور که بهصورت بینالمللی نیز برگزار میشود دبیرخانهای دائمی داشته باشد؟
جشنوارهای بینالمللی
یکی از جذابیتهای جشنواره تئاتر فجر و البته مسئلهای که اعتباری دو چندان به آن میبخشد و تبدیلش میکند به یک رویداد فرهنگی- هنری قابل توجه، برگزاری جشنواره بهصورت بینالمللی یا به عبارت بهتر حضور گروهها و نمایشهایی از خارج از کشور است، اما بد نیست به برخی از نمایشهای این بخش توجه دوباره داشت. نمایش «پرده» به کارگردانی شاهین صیادی از کانادا، « رستم و سهراب» به کارگردانی سمیرا سینایی از مجارستان و « انتهای آسمان کجاست» به کارگردانی علی راضی از فرانسه با وجود داشتن کارگردانهای ایرانی برای مخاطبان تئاتر تجربه دیدن یک کار بینالمللی را ایجاد نمیکنند، ضمن اینکه این آثار با وجود داشتن کارگردانهایی ایرانی باید بتوانند در طول سال برای مخاطبان تئاتر به اجرا در آیند و حضورشان به جشنواره منحصر نشود.
همچنین بسیاری دیگر از نمایشهای بخش بینالملل از جمله نمایشهایی که از لهستان مهمان فجر بودهاند، آثاری هستند که دیگر علاقهمندان به تئاتر، خوب با جنس و شیوه کارشان آشنا شدهاند و برای علاقهمندانی که قصد تماشای تجربههای نو را دارند، چندان تازگی ندارند، ضمن اینکه نمایشهای این چنینی میتوانند بعد از شناختهشدن در فجر، اجرای عمومی بگیرند و اصراری به حضورشان در بخش بینالملل فجر هم نباشد. چنانچه مسئولان جشنواره تئاتر فجر بهخصوص در بخش بینالملل همت کرده و نمونههایی ارزشمند و مناسب را از گروههای شناخته شده و مطرح کشورهای مختلف انتخاب و دعوت کنند، بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر به راستی میتواند اهداف تعریف شدهاش را بهدست آورد و پاسخگوی نیازهای مخاطب تئاتر باشد. جشنواره تئاتر فجر بعد از 27دوره باید به آنجایی رسیده باشد که برای ارائه آثار خارجی برای خود حق انتخاب داشته باشد و چشم انتظار درخواست گروههای خارجی نباشد!
قصه همیشگی جشنواره فجر با تمهای تازه
یکی از اتفاقات همیشگی جشنواره تئاتر فجر که برای شرکتکنندگان چند دورهاش دیگر به امری بدیهی بدل شده، ازدحام جمعیت و ماندن تماشاگران بلیت به دست پشت درهای سالنهای نمایش است! برخی سالنهای نمایش مانند سالن اصلی تئاتر شهر این امکان را فراهم میکنند که حتی تا دو برابر ظرفیت هم تماشاگر در آنها قبول میکنند اما سالنهایی مانند چهارسو، سایه، قشقایی و خانه نمایش اداره تئاتر چنین قابلیتی ندارند و در نتیجه همیشه عدهای از تماشاگران پشت درهای بسته میمانند. بهعنوان نمونه در پنجمین روز جشنواره تعدادی از تماشاگران چهارسو با وجود داشتن بلیت نتوانستند نخستین اجرای نمایش «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی محمد یعقوبی را تماشا کنند.
سالن چهارسو با ظرفیت 150 نفر در اجرای دوم بیش از 300 نفر را در خود جای داد و با این همه عدهای نیز با داشتن بلیت پشت درهای این سالن، سعی داشتند با شکستن قفل و شیشههای سقف، از راه پلههای ورودی، داخل شوند و یا دست کم اعتراض و نارضایتی خود را به مسئولان نشان دهند. همین اتفاق در ششمین روز برای نمایش «باغ آلبالو» اثر آنتوان چخوف به کارگردانی ساشادونجرویچ از انگلستان رخ داد و در نهایت با امضای بلیتهای آن روز توسط مسئول سالن و وعده پذیرش این بلیتها در روزهای دیگر خاتمه پیدا کرد.
حسین مسافرآستانه، دبیر جشنواره تئاتر فجر در پاسخ به وضعیت ایجاد شده، گفت: «ستاد جشنواره با شناختی که از اجراهای این چنینی داشت برای نمایش خشکسالی و دروغ بلیت نفروخت.» در نهایت طرح این سؤال که چگونه بلیت و کارتهای توزیع شده، چندبرابر ظرفیت یک سالن و در دست تماشاگران است؟ این تردید را ایجاد کرد که آیا همه بلیتها واقعی هستند؟ و به این ترتیب بود که مسئله بلیتهای تئاتر فجر در بیست و هفتمین دوره به همین موارد ختم نشد و داستان بلیتهای تقلبی نیز ماجرای جدیدی برای جشنواره به همراه آورد.
شنیدهها حاکی است که شبکه توزیع و فروش این بلیتها که تعداد زیادی بلیت تقلبی را گاه حتی به سه برابر قیمت هم به فروش رساند، توسط حراست تئاتر شهر کشف شد و مسافرآستانه هم درباره آن گفت: «این وضعیت در هر جشنوارهای به وجود میآید. کاش تماشاگران و بهخصوص افرادی که بهصورت مستمر تماشاگر تئاتر هستند، حداقل برای نمایشهایی که بعد از جشنواره قرار است، اجرای عمومی داشته باشند کمی رعایت کنند و اجازه بدهند افرادی این نمایشها را در جشنواره ببینند که بعداً فرصت تماشای آنها را ندارند.»
سکوت نشستها
در حالیکه عده زیادی برای دیدن نمایشها و راه یافتن به سالنهای نمایش سر و دست میشکستند، جلسات نمایشنامهخوانی و نمایشهای رادیویی با کمترین تعداد حضار و در چنان سکوتی به کارشان میپرداختند که حکایت از بیمیلی مخاطبان تئاتر به این مباحث داشت. این مسئله و بررسی وضعیت نشستها نکتهای است که میتواند برای برگزارکنندگان جشنواره تئاتر فجر دستاوردهای مناسبی به همراه داشته باشد و آنها را در تصمیمگیری و یا ساماندهی اوضاع یاری کند. باید دید تماشاگرانی که از فرط علاقه به تئاتر، پشت درهای بسته فریاد سر میدهند و گاه تا شکستن حفاظها و حتی حرمتها، پیش میروند، چگونه است که علاقه چندانی به نمایشنامهخوانی نشان نمیدهند و آیا اصولا باید از این مخاطبان توقع توجه و همراهی داشت یا نه؟
تئاتر ملل اسلامی در حاشیه
در کنار همه شلوغیها و ارائه بلیتهای جعلی یا توسل به هر شیوهای برای ورود به سالن، تماشاگران آثار بخش تئاتر ملل جشنواره بیست و هفتم تئاتر فجر برای دیدن نمایشهای کشورهای اسلامی گاه میتوانستند بدون ارائه کارت یا بلیت هم وارد سالن شوند و با فراغ بال به تماشای نمایشها بنشینند. مهمترین دلیل این امر اختصاص سالن تئاتر سنگلج به عموم این نمایشها نیست بلکه ناتوانی تئاتر ما برای رونق دادن به سایر سالنهای تئاتری جز سالنهای تئاتر شهر است که سبب این مسئله میشود و البته در این باره باید کیفیت آثار بخش تئاترملل و اطلاع رسانی دقیقتر درباره آنها را هم مدنظر داشت.